۱۳۹۱ شهریور ۱۷, جمعه

چکه چهل و نهم ( ترک خورده )

آدم هایی که می شناخته فرو ریختند ، عصبانیه می فهمم دلیل عصبانیتشو ولی خودشو نمی فهمم. کسانی که فرشته تصور می کرده الان در نظرش پر از گناهند ولی واقعا نه اون موقع فرشته بودندنه حالا پر از گناهند. دنیاش ترک خورده و وقتی که دنیات ترک می خوره برات مهم نیست چقدر حق داری . آدمی که دنیاش ترک خورده مثل ماریه که پوست انداخته بی دفاع خطرناک. مهم نیست چطور دنیات ترک می خوره ، سرگردون میشی نمی دونی چکار باید بکنی چکار می تونی بکنی . نه توانشو داری دنیاتو بسازی نه می تونی توی دنیای ترک خورده زندگی کنی. با کسی که دنیاش ترک خورده باید همدردی کرد. حتی اگه مثل من و اون صمیمی هم نباشید. دنیای منم ترک می خوره یه روز. این غیر قابل اجتنابه ترک های بزرگی سر برخواهند آورد چون ما پنهانی زندگی می کنیم. چون نمی خوایم ببینیم که دیگران جور دیگه ای زندگی می کنند.