۱۳۹۱ خرداد ۵, جمعه

چکه چهل وششم ( نگفتنی)

اگه تجربه ای ندارید که با کلمات نمی تونید بیانش کنید زندگی نکردید. آدم ها به اندازه تجربه هایی که قابل بیان نیستند زنده ان. اگه همه تجربیات تون رو می تونید بی کم و کاست واسه بقیه تعریف کنید و از حاصل کارتون رضایت دارید پس هیچ وقت زندگی نکردید. تجربیات معمولی و قابل بیان بد نیستند در نوع خودشان لازمند ولی خب زندگی نیستند. قراردادند مصالحه ای برای زندگی کردنند. ما به اندازه تجارب منحصر به فردمان آدمیم. همان هایی که برای گفتنشان دست به دامن هزار جور صنعت ادبی و تمثیل و استعاره می شیم و با تمام وجود به آنها حمله می کنیم و انگار نه انگار . تکان نمی خورند انگار هیچ ازشان نگفته ای . به همان بکری روز اول . بی خدشه عمیق رسوا کننده .

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

چکه چهل و پنجم (ماندنی ها)

ماندن همیشه هم خوب نیست مثل رد شلاق روی پوست نرم. ماندن همیشه هم خوب نیست مثل رد چاله پر شده ای که سطح خیابان را زشت کرده است . زندگی با من هم عقیده نیست . برای او همیشه وجود داشتن بهتر از وجود نداشتن است. زندگی که احساس ندارد. قدرت دارد. من که احساس دارم قدرت ندارم. همیشه همینطور است به همین دلیل است که ماندن همیشه خوب نیست.ندیدم کسی را که احساس و قدرت را با هم داشته باشد. گاهی باید رفت. ولی کجا وقتی همه جا ماندن است. بروی هم به یک ماندن دیگر می رسی کم و بیش . همین است که زندگی قدرت دارد . زندگی می تواند همه چیز را ماندن کند.طوری که همه چیز و همه کس بوی ماندن بدهد حتی رفتن هم حتی مرگ هم بوی ماندن بدهد.خط های شکسته درهم.خط های شکسته گچی روی دیوار زمان. خط هایی در حسرت جدا شدن از دیوار. پیچیده به پای هم. غریب. رودخانه ای که دور خودش می چرخد به خیال دریا بودن. رودخانه ای محتاج تایید.رودخانه ای که قدرت ندارد. دریائی که احساس ندارد. ماهیگیران سرگشته در طوفان. هیچکس جایی نمی رود همه چیز ماندن است. طوفان و ساحل ندارد.همه چیز همانست که باید باشد ابدی ماندنی. تکیده. درهم. گره خورده. خسته. بسته. این امید لعنتی تمام نشدنی از کجای این دیوار و خط و رودخانه و دریای بی امید به من چسبیده است که رهایم نمی کند؟ شرمنده از امیدی که قانون، عرف، منطق، علم حکم می کنند که نباید باشد و هست. امید بار گرانی است. گره نخور ای خط در تقلای اشتراک گذاشتن بار طاقت فرسای امید. زمانه هم گرهت زد برو. اگرچه جایی برای رفتن نیست. همه چیز ماندن است ولی تو برو.