۱۳۹۲ شهریور ۲۳, شنبه

چکه پنجاه و هشتم -تهش

تهش هیچی نیست. یه چیزی باید رها بشه یه چیزی باید پرواز کنه از وجودت بره تا آسمون. وگرنه تهش هیچی نیست. ته معمولی بودن و مشهور بودن هیچی نیست. ته پولدار بودن و فقیر بودن هیچی نیست. هر چی هست یه لحظه ایه که اینجاست. و حتی شیک هم نیست کمی کثیفه کمی خونالود شاید . کمی زشت ولی یه چیز اصیل توشه . یه نوع تعالی توش هست که با تمام تعالی هایی که توی ادیان و کتاب ها اومده فرق داره. یه چیز مرموز خیلی ساده. باید یه چیزی باشه که براش بمیری. یه چیزی که از نظم رهات کنه حتی بی نظم تر ازین نوشته. چیزی منو با آدم هایی پیوند می زنه که انگار هیچ پیوندی با من ندارند. یه چیز عمیق که اونا و گاهی من منکرش می شیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر