۱۳۸۹ بهمن ۷, پنجشنبه

چکه بیست و نهم ( بازی بزرگان )

آخر عشق خود عشق است، از عاشق نپرسید «آخرش که چی؟». نقطه قوت معشوق‌‌ همان معشوق بودنش است اینقدر نپرسید «این چی داره که عاشقش شدی؟». از عاشق نپرسید چیزی را که خودش هم نمی‌داند و اگر هم بداند نمی‌تواند بگوید. اگر می‌خواهید عشق را بفهمید عاشق شوید و اگر نمی‌خواهید عاشق شوید لطفا از عشق نپرسید. عاشق را از عشق‌های شکست نخورده نترسانید که عشق شکست ندارد. جدائی دارد، درد دارد، حتی خرد شدن دارد ولی شکست ندارد. عاشق را به راحتی می‌توان رسوا کرد. عاشق بی‌دفاع است. عاشق قابل پیش بینی است کافیست بدانی معشوقش کجاست و چه می‌خواهد تا جای دقیقش را بفهمی. عاشقی جنگ با تقدیر است. تلاشی است برای یکی شدن در جهانی که یکی شدن را بر نمی‌تابد. عشق نبردی است بین عاشق نحیف و جهان عظیم. عشق خرد شدن است برای بزرگ شدن. لذت بسیار دارد و درد بسیار. عشق بازی بزرگان است.

۳ نظر:

  1. سلام ...
    عشق بازی بزرگان است...بازي بزرگان ...خيلي زيبا بود...

    ممنونم از حضورتون...
    من ادرس درست گذاشته بودم ...نميدونم چرا باز نشده ...
    ادرسي كه شما هم گذاشتين براي من باز نشد ...

    خوشحالم نوشته هاي زيباتون ميخونم ...
    مرسي...

    پاسخحذف
  2. کاش زودتر می گفتی! دردش یه طرف، اینکه بفهمی پا تو کفشِ بزرگترا کردی یه طرفِ دیگه! من همیشه سعی کرده بودم بچه ی خوبی باشم! فکر می کردم هستم! می بینم تو همین یه قلم هم خط خوردم انگار!:(

    پاسخحذف
  3. @ آسمانی با طعم خاک
    ممنون که سر زدی . اشکال نداره مهم اینکه آدرست رو پیدا کردم بالاخره :)
    @ ناوات
    شکسته نفسی می کنید شما که از بزرگان مسلم هستید. شما وارد این بازی نشید کی بشه ؟ :)

    پاسخحذف